سرزمینهای شمالی ایران که مابین رشته کوههای البرز و بزرگترین دریاچه جهان قرار گرفتهاند، دارای منابع ارزشمند خدادادی است و مردمان این ناحیه از کشور پهناور ایران در مقابل نعمتهای فراوانی که به آنها داده شده، مسئولیت سنگینی را برعهده دارند.
بهینهسازی مصرف نعمتهای خداوندی در این بخش از جغرافیای ایران، با افکار و عقاید سطحی و کمعمق میسر نیست و برای استفاده هرچه بهتر از منابع خدادادی، بایستی به افکار و ایدههای سنگین و عمیق مراجعه کرد. آنچه تاکنون در این مناطق اتفاق افتاده، نه تنها رضایتبخش نیست، بلکه بسیار هم نگرانکننده است و برای رفع این نگرانی، همه باید دست بهکار شده و چارهای اندیشیده و برای ساماندهی اوضاع ناگوار آن، اقدامات مفید و مؤثری را انجام دهند؛ زیرا زمان برای جبران خسارات ناشی از مصرف بیرویه و غلط نعمتهای دادهشده از طرف پروردگار، بسیار محدود است و اگر به سرعت به سمت برنامههای کارآمد و اجرایی حرکت نکنیم، جبران کمبودها شاید غیرممکن نیز تلقی شود.
در سالهای گذشته، افراد زیادی آمدند و در قالبهای مختلف مسئولیت را برعهده گرفتند و در ابتدای راه شعارهای امیدوارکنندهای را هم مطرح کردند و مردم را به خود و آنچه در افکار خود داشتند امیدوار ساختند، اما نتیجه با آنچه انتظار میرفت برابری نداشت و همین موضوع باعث بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولانشان شد.
اکنون ما علاوه بر نابسامانیهای موجود در مقابل مشکلی به مراتب بزرگتر از آنچه فکرش را بتوان کرد قرار گرفتهایم و آن، عبارت است از: "بحران مشروعیت مسئولان منطقهای."
در کوچه و بازار، این عبارات زیاد شنیده میشود که فلانی اعتبارش را از دست داده است و یا فلان شخص دیگر دارای اعتبار زیادی است و خودمان هم بارها و بارها اعتبارمان را از دست داده و یا آن را بازیافتهایم. بنابراین خوب میدانیم که تفاوت افراد بیاعتبار و دارای اعتبار در چیست.
گذشت سه دهه از عمر انقلاب اسلامی ایران و آزمایش و خطاهای فراوانی که مسئولان کشور در فعالیتهای مدیریتی خود بهکار بردهاند شاید صدمات زیادی را به باورهای مردم وارد ساخته باشند، اما برای افرادی که برای نخستین بار مسئولیت میپذیرند، پندآموز خواهد بود و آنان با مطالعه رفتارهای درست و اشتباه مسئولان گذشته به راحتی میتوانند مسیر صحیح را شناخته و به برنامههای سازندهای روی آورند.
نقاط مختلف شمال کشور که از شرقیترین تا غربیترین نقطه، بزرگترین دریاچه جهان و به موازات آن رشته کوههای البرز را شامل میشود، دارای منافع مشترکی از جنبههای متنوع است که همین اشتراکات، مرزهای مابین این سرزمینها را که در تقسیمات کشوری از آن به عنوان استان یاد میشود فاقد معنا ساخته است؛ چرا که مشترکات فرهنگی و امکانات زیرساختی برای توسعه و پیشرفت هرگونه تفاوت ظاهری را کمرنگ و یا حتی بیرنگ میسازد.
به حساب نیاوردن مرزهای ظاهری و در مقابل آن، درک دقیق اشتراکات در حوزههای مدیریتی شمال کشور در زمان حاضر به عنوان یکی از فرصتهای طلایی و چشمگیر میتواند مدنظر مدیران این منطقه قرار گیرد و از این امکان بزرگ برای یکپارچهسازی برنامهها استفاده شود.
در سالهای گذشته برنامهریزان بخش کشاورزی کشور معتقد بودند که مرزبندی و تقسیم زمینهای زراعی به قطعات کوچک، آسیبهای فراوانی را به حوزه کلان کشاورزی مملکت وارد ساخته و جهت نتیجهگیری بهتر در مراحل کاشت، داشت و برداشت میبایست زمینهای قطعهقطعه شده را به صورت یکپارچه و بزرگ درآورده و آنها را با دید وسیعتری در برنامههای اصلاحی درنظر بگیریم که این موضوع بسیار هم منطقی و قابل حل بهنظر میآید؛ زیرا زمینهای کوچک امکان برنامهریزی کلان را در مکانیزه کردن مراحل سهگانه کشاورزی از برنامهریزان سلب میکند و در مجموع دچار خسارات فراوان در سطح ملی میشویم.
از بدو انقلاب اسلامی، همه کسانی که در ناحیه شمال کشور مسئولیت پذیرفتند و علاقهمند به حل مشکلات مردم بودند، اما نتیجه معکوس دریافت کردند، آدمهای بدی نبودند، بلکه در مسیر حرکت خود به این نکته هیچگاه توجه نداشتند که حل مشکلات مردم که بسیاری از آنها مشترک هستند، تنها با تعریف درست برنامههای اصلاحی و در سطحی وسیع قابل حل است که البته در سالهای اخیر این موضوع روشنتر از گذشته خود را نشان داده است.
در آستانه هشتمین ماه تشکیل دوره هشتم مجلس شورای اسلامی قرار گرفتهایم و نمایندگان شهرهای مختلف استانهای گیلان، مازندران و گلستان با تفکرات مثبت و سازنده، خود را آماده کردهاند تا یک دوره چهار ساله را در خدمت مردم ـ که البته نه فقط مردم حوزه انتخابیه خویش، بلکه ملت ایران ـ باشند و بیشک روزها و ماههای دوره چهار ساله همچون دورههای گذشته با سرعت زیاد خواهد گذشت و آنچه باقی میماند، کارنامه این عزیزان در نزد ملت خواهد بود.
بدیهی است که هیچ انسانی دوست ندارد، هنگام مشاهده کارنامه خود با نتایج منفی مواجه گردد و میل به پیروزی و موفقیت خواست طبیعی همه انسانها بهشمار میرود.
نکته حائز اهمیت در این مقطع زمانی، توجه به این مطلب است که منافع و اهداف نمایندگان مردم سه استان مذکور در مجلس شورای اسلامی تا چه اندازه با دغدغههای مردمی که به آنها چشم دوختهاند، مشابهت داشته باشد و آیا نمایندگان مذکور توان آن را دارند که در پایان دوره چهار ساله خود، کارنامه موجهی را به مردم نشان دهند؟
پیمایش راه چهار ساله نمایندگی مجلس با درک صحیح مشکلات مردم، کار سادهای است؛ اما چگونگی هموارسازی راه پرفراز و نشیب سازندگی و اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم پرسشی است که قصد داریم در این مقوله به آن پاسخ دهیم.
امروزه دیگر توان قوه مقننه در حل مشکلات یک کشور بر کسی پوشیده نیست و همه به خوبی میدانند که اگر مجلس بخواهد و برای خواستههای خود برنامههای خوبی داشته باشد، حل مشکلات مردم و مملکت دور از ذهن نخواهد بود؛ پس مشکل در خواستن و آنگاه، برنامه داشتن است و بیمورد نبوده که از قدیمالایام میگفتند خواستن توانستن است.
افرادی که خود را برای نمایندگی مردم در هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی کاندیدا کرده و سپس از رأی و اعتماد مردمشان برای اشغال کرسی نمایندگی در مجلس برخوردار شدند، باید بدانند که کار برای آنها تمام نشده و راه سخت و پر دستاندازی را پیش رو دارند و برای طی طریق باید از توانمندی بسیار بالایی برخوردار باشند؛ زیرا وضعیت مردم از جنبههای مختلف دارای بحران است و رفع بحران با برنامههای معمولی امکانپذیر نمیباشد و تنها با اندیشه و ایدههای برتر است که میتوان بحران را از زندگی مردم زدود.
از سوی دیگر، مردم آمادهاند تا از همین ابتدای راه، نمایندگانشان را یاری دهند و نمایندگانی موفقتر ظاهر خواهند شد که برنامههای بهتری را برای ایجاد و برقراری مشارکت مردم در حل مشکلاتشان داشته باشند و اساساً قرار نیست که همه مشکلات مردم را نمایندگان آنها یکتنه حل کنند، بلکه نمایندگان، تنها مسئولیت کار را پذیرفتهاند و یکی از برنامههای نمایندگان مجلس را میتوان توانبخشی مردم در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دانست که این امر تنها با ایجاد و برقراری وحدت و یکپارچگی مابین آنها میسر خواهد بود.
وحدت و یکپارچگی، یکی از صفات بارز ایرانیان از گذشته بوده است و تاریخ این ملت مملو از حوادث ناگواری است که به صورتهای طبیعی و مصنوعی دچار آنها میشدند و تنها با همین ابزار به جنگ مشکلات میرفتند؛ اما در سالهای اخیر با بهوجود آمدن مشکلات در معیشت مردم، تفکر اجتماعی مردم ما دچار صدماتی گشته است که اگر به خود نیاییم و با ریشههای آن مبارزه نکنیم، دچار افسوسی سنگین در آینده خواهیم شد.
ایجاد و برقراری وحدت و یکپارچگی در مردم و برقراری چتر تفکر اجتماعی بر آنها، تنها با وحدت و یکپارچگی مسئولان آنها ممکن خواهد بود و اگر مسئولان و مردم از تفکر اجتماعی برخوردار نباشند، هیچگاه به نتایج مطلوب مورد نظر خود دست نخواهیم یافت.
نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، مسئولان پارلمانی آنها تلقی میگردند و چون قوه مقننه نقش قانونگذاری و نظارت بر اجرای صحیح و دقیق قوانین را برعهده دارد، اعضای آن نقش سازندهای را میتوانند داشته باشند و اگر نمایندگان استانهای شمالی کشور با وحدت و یکپارچگی و بهرهمندی از تفکر اجتماعی قوی و کارآمد به حل مشکلات مردم بپردازند، نتایج غیرقابل توصیفی عاید کشور و منطقه خواهد شد.
از آنجایی که سرزمینهای شمالی کشور، یعنی استانهای گیلان، مازندران و گلستان، دارای مشترکات زیادی در حوزه چالشها و فرصتها میباشند، اتحاد و یکپارچگی نمایندگان آنها در برنامهریزی و پیگیری مشکلات مردم ـ چه در مجلس و چه در منطقه ـ نقش بهسزایی را در تقویت توانمندیهای آنها میتواند ایفا نماید که برای رسیدن به این منظور، تشکیل و فعالسازی "اتحادیه نمایندگان مردم ناحیه شمال کشور در مجلس شورای اسلامی" ضروری بهنظر میرسد.
• رئیس انجمن فنآوریهای بومی ایران (شاخه خزر)